/نقاط صفر مرزی قتلگاه کودکان قاچاقچی سوخت/ تن نحیفش را زیر آفتاب داغ پشت وانت جابجا می کند. سرفه امانش را بریده است. دیگر نمی تواند بوی بنزین را تحمل کند اما تصویر تکیده مادرش و ناله های خواهر بیمارش لحظه ای او را رها نمی کند. ماشین تکان سختی می خورد و ناگهان واژگون می شود ...